خریدنی نشدیم
خریدنی نشدیم و ز قیمت افتادیم
از آن به بعد چقدر از خجالت افتادیم
پی شما که نرفتیم گم شدیم همه
در این خرابه ی دنیا به حیرت افتادیم
بدون وصل تو دنبال راحتی بودیم
ولی هزار برابر به زحمت افتادیم
گناه بالاخره ضربه ی خودش را زد
که مدتی است ز فیض عبادت افتادیم
کمی ظرفیت ما دوباره مساله شد
وبین راه وصالت به صورت افتادیم
بیا بیا که منتظرانت غریبه ی شهرند
بیا که بی تو در این درد غربت افتادیم
گرفت دامن مارا نگفت از غم تو
درست وقت گدایی به لکنت افتادیم
هر آنچه ایم عزادار داغ زهراییم
شبیه تو ز غم این مصیبت افتادیم
همین که چادر خاکی مادری دیدیم
به یاد کوچه و آن هتک حرمت افتادیم